در گفتگو با دکتر بشیر پیشنهاد گردید: هفته تعطیلی روابط عمومی ها
دکتر حسن بشیر، نامی آشنا در حوزه ارتباطات و روابط عمومی است. وی استاد ارتباطات بین الملل است که کارشناسی ارشد و دکترای خود را در حوزه ارتباطات بین الملل از دانشگاه های انگلستان گرفته است. وی در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ مدیر آکادمی اکسفورد برای تحصیلات عالی در شهر آکسفورد انگلستان و مدتی نیز رئیس مرکز مطالعات اسلامی لندن بوده اند. نامبرده در سال ۱۳۸۴، پس از اقامت طولانی در انگلستان به کشور بازگشت و در دانشگاه امام صادق (ع) مشغول تدریس و پژوهش گردید. در ده سال گذشته مسئولیت های مدیر گروه دین و ارتباطات، معاون پژوهشی و رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) را عهده دار شدند و هم اکنون سردبیر دوفصلنامه دین و ارتباطات این دانشگاه می باشند.
نامبرده علاوه بر اینکه چندین بار پژوهشگر برتر شناخته شده اند، از وی بیش از ۲۰ کتاب تالیفی و ترجمه ای و ده ها مقاله علمی –پژوهشی تا کنون منتشر شده است.
س: آقای دکتر چرا در سالروز ارتباطات و روابط عمومی، موضوع هفتة تعطیلی روابط عمومی ها را مطرح می کنید؟
ج: در مورد روابط عمومی ها تا کنون صحبت های زیادی شده است. هم اکنون سه تجمع سالیانه بزرگ وجود دارد که می توان آنها را مهمترین تجمع ها در حوزه روابط عمومی دانست. اولی: کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران، دومی: همایش روابط عمومی الکترونیک و سومی: سمپوزیوم روابط عمومی است. تلاش مسئولان و همکاران این سه تجمع نیز قابل تقدیر است. بهر حال تلاش در این حوزة مهم، باید صورت گیرد. از طرف دیگر، برخی از انجمن ها در این رابطه نیز وجود دارند که شاید بتوان گفت مهمترین آنها «انجمن متخصصان روابط عمومی» است که بیشترین فعالیت ها را در این زمینه دارد.
تقریبا و حداقل در یک دهه اخیر که موضوع روابط عمومی ها به عنوان یک بحث نسبتاً داغ و ضروری در کشور مطرح بوده، بسیاری از سخنان در این زمینه طرح شده اند. کتاب های زیادی نیز در این رابطه نوشته شده است. مؤسسة «کارگزار روابط عمومی» بیش از ۱۰۰ کتاب در این زمینه از استادان و صاحب نظران منتشر کرده است، انتشارات سیمای شرق، اگر چه فعالیت انتشاراتی خود را در چند سال اخیر آغاز کرده اما کتاب های متعددی در این زمینه منتشر نموده است. بنابراین می توان گفت که اگر صحبتی در این زمینه بوده است حداقل به اشکال مختلف مطرح شده و سازمان ها و مدیران و کارگزاران آنها تا اندازه زیادی با این نوع مطالب آشنایی پیدا کرده اند.
علیرغم این همه حجم قابل توجه از فعالیت، اما متاسفانه می بینیم که نه سازمان ها و نه در نهایت دولت که به یک معنا باید حمایت کافی و لازم از فعالیت های اجتماعی کشور داشته باشد، توجه کافی به این حوزه مهم ارتباطی دارند. اینکه می گویم دولت، مقصودم دولت خاصی نیست. اتفاقا همه دولت ها بعد از انقلاب اسلامی، البته بطور کلی، توجهاتی به این حوزه داشته اند، اما اقدامات عملی در این زمینه متاسفانه کمتر صورت گرفته است و بیشتر به آئین نامه هایی اکتفا شده است که بیش از آنکه تاثیرگذار باشند، با گذشت زمان و عدم تاثیرگذاری، مأیه ناامیدی شده اند.
حوزه روابط عمومی، حوزه بسیار مهمی است. اصولا نوعی از دیپلماسی درونی و بیرونی کشور در سطح کلان است که باید مورد توجه قرار گیرد. سازمان، هر سازمان، بدون حوزه ارتباطی که به نام حوزه روابط عمومی نامیده شده است، نمی تواند با جامعه مرتبط باشد. این ارتباط، ارتباط ساده نیست. نوعی از «گفتمان سازی» است، گونه ای از «تفاهم دائمی» است و به عبارتی ایجادسازی یک «معنای مشترک» میان سازمان و مردم است. بنابراین، نه تنها ضرورت دارد که باید مورد توجه قرار گیرد، بلکه حیات سازمان به آن وابسته است.
س: آقای دکتر، اگر این حوزه اهمیت زیادی دارد، چرا پیشنهاد تعطیلی یک هفته ای آن را مطرح می کنید؟
ج: اتفاقا سوال اصلی همین است و نیازمند توضیح کافی است. ببینید، هم اکنون بیش از جشن گرفتن سالروز ارتباطات و روابط عمومی، علاقمندان و کارشناسان روابط عمومی در صدد بوده اند که در سالهای اخیر، «هفته روابط عمومی» را نیز مطرح کنند و این هفته را جشن بگیرند و فعالیت هایی را در این زمینه داشته باشند. تحلیل گفتمانی طرح این هفته، این است که آنقدر روابط عمومی در دیدگاه مدیران، کارشناسان، کارگزاران و مردم جامعه اهمیت پیدا کرده است که یک روز برای بزرگداشت این حوزه کم بوده و نیازمند یک هفته می باشد. اما در حقیقت، تحلیل عمیق تر آن می تواند بیانگر امر دیگری نیز باشد. اینکه روابط عمومی ها تاثیرگذاری یک روز را برای طرح اهمیت و متقاعدسازی سازمان و جامعه در مورد روابط عمومی را کافی ندانسته و با طرح یک هفته، در صدد هستند که حداقل یک جریان و یک گفتمان ارتباطی در حوزه روابط عمومی ایجاد نمایند. شاید این کار، برای مدتی بتواند بیش از آنکه اصل مساله را محقق سازد، نوعی از زمینه سازی فعالیت برای علاقه مندان روابط عمومی ایجاد نماید، اما موضوع فراتر از یک هفته فعالیت در این زمینه است. در حقیقت، مساله در «باور سازمانی» و «اعتقاد مردمی» نهفته است. به عبارت دیگر در شرایطی که هنوز سازمان بطور کلی و مدیران سازمان بطور اخص، باور جدی در مورد کارکردهای ارتباطی روابط عمومی ندارند و جامعه نیز اثرات این ارتباط را بخوبی مشاهده نکرده اند، نمی توان دل به این کارها بست. البته این مساله به معنای عدم تاثیرگذاری حداقلی این نوع فعالیت ها نیست. بهر حال هر اقدام، در هر حوزه، می تواند تاثیراتی را بر جای گذارد که این فعالیت ها نیز تابع همین قانون کلی است.
اما آیا با چنین حرکاتی واقعیت روابط عمومی ها برای سازمان و جامعه بخوبی روشن شده است و به یک جریان ضروری اجتماعی که توانسته باشد اثرات فراوانی بر توسعه و تحولات کشور بگذارد مورد توجه قرار گرفته است؟ قطعا پاسخ این سوال، خیلی مثبت نیست و اینجاست که باید به این مساله توجه فراتری صورت گیرد. بنظر می رسد اگر هر سال نه یک هفته، بلکه یک ماه و یا یک فصل کامل نیز بزرگداشتی در این رابطه صورت گیرد، باز هم آنچه که مورد نظر است، به دست نخواهد آمد. در این رابطه چاره چیست؟
س: اتفاقا، سوال بعدی ما در این زمینه همین بود، پس چاره چیست؟
ج: بنظرم به جای یک هفته بزرگداشت روابط عمومی، «هفته تعطیلی روابط عمومی» مطرح گردد. البته این تعطیلی به معنای اعتراض یا مخالفت نیست، بلکه آنچه که در این زمینه مورد نظر چیز دیگری است که باید به شکل دقیق مورد توجه قرار گیرد.
هر امر ضروری که به شکل جدی مورد توجه قرار نگیرد، بیانگر این است که مشکلی جدی در رابطه با آن وجود دارد. به عنوان مثال، موضوع آب در کشور یک امر بسیار جدی است، اما به هیچ وجه به عنوان یک «بحران دائمی» مورد توجه نبوده است. نه مسئولان و نه مردم و نه رسانه ها به شکل جدی به آن نپرداخته اند و زمانی که مقدار ریزش باران کمی افزایش می یابد و مقداری از سدهای ما با آب روبرو شوند، این موضوع مطرح می شود که بحران آب مهار است و دیگر جای نگرانی نیست. در حالیکه واقعا مساله آب یک بحران جدی است و اگر به شکل خاص و دائمی مورد برنامه ریزی نشود، قطعا کشور را با نوعی از مهاجرت روبرو خواهد کرد و جغرافیای کشور به شدت از این مساله متأثر خواهد شد. روابط عمومی نیز اگر چه به اندازه آب اهمیت ندارد، یا حداقل اهمیت آن احساس نمی شود، اما همه اذعان دارند که یک امر ضروری برای ایجاد ارتباط، تفاهم، تعامل و تبادل اطلاعات، تولیدات و تصمیمات است. بنابراین عدم توجه کافی به این امر مهم می تواند نوعی از بحران را ایجاد نماید. در این وضعیت اگر اطلاعات بخوبی به جامعه منتقل نشود، تولیدات به شکل مناسب به جامعه معرفی نشود و تصمیمات در سطح جامعه به صورت بهینه منتقل نشوند، یک بحران اجتماعی و فرهنگی و احیانا سیاسی می تواند به وجود آید که بیش از بحران آب می تواند کشور را دچار اختلال کند. اگر به این مقوله به لحاظ آثار آن توجه گردد، آنگاه اهمیت روابط عمومی مشخص تر می شود. برای اینکه این وضعیت مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد می شود که یک هفته، فقط یک هفته، روابط عمومی ها در سطح کشور فعالیت های تبلیغاتی و خبری و ارتباطی خود را تعطیل کنند و به جای آن به یک امر بسیار مهم بپردازند که مهمترین محورهای آنها را مطرح می کنم.
نخست: به جای اینکه در صدد تبلیغ برای سازمان باشند، در صدد بررسی اشکالات، انتقادات و طرح های تبلیغاتی و ارتباطی سازمان باشند. یک هفته صادقانه و صمیمانه در این زمینه بنشینند و مطالعه کنند، بررسی نمایند و به صورت جدی به موضوع روابط عمومی فکر کنند که چگونه می تواند رابطه سازمان را با جامعه بهبود بخشد.
دوم: قطعا مدیران در وضعیت مزبور، ارزیابی خاص خود از مهم یا غیرمهم بودن روابط عمومی ها در سازمان را خواهند داشت. به عبارت دیگر، در این شرایط است که مدیران سازمان بطور واقعی با مساله ضرورت یا عدم ضرورت روابط عمومی ها روبرو خواهند شد و به عبارتی با یک «واقعگرایی عملیاتی» روبرو خواهند بود. در این صورت، بهترین زمینه به وجود خواهد آمد که مدیران با کارشناسان و کارگزاران روابط عمومی در این زمینه بررسی های خود را آغاز کنند و مسائل را با واقعیت بیشتری مورد کنکاش قرار دهند.
سوم: مردم، با این واقعیت جدید روبرو خواهند بود که چیزی در جامعه تغییر کرده است. یک شرایط جدیدی ایجاد شده است که بدون دخالت تبلیغات با واقعیت تولیدات روبرو شوند. این شرایط درجه نیازمندی جامعه را به تبلیغات روابط عمومی ها روشنتر می کند. آیا واقعا این تبلیغات توانسته اند نیازهای اجتماعی جامعه را برآورده سازند؟ آیا در جهت بالندگی اجتماعی حرکت کرده اند؟ آیا جامعه در نبودن آنها احساس خلأ کرده است؟ بهر حال این مسائل باید روزی مورد بررسی قرار گیرند و در این هفته می توان نوعی از نیازسنجی را انجام داد.
چهارم: مهمتر از همه توجه کارشناسان و کارگزاران روابط عمومی ها به خود می باشد. این هفته فرصتی طلائی برای «خودبازنگری» خواهد بود که به دور از قیل و قال تبلیغاتی، این افراد به خود بیایند و «خودارزیابی» از خود و فعالیت های خود داشته باشند. آیا واقعا منافع سازمان را در جهت منافع کشور می بیند؟ آیا تا کنون صادقانه و با شفافیت کامل با مردم صحبت کرده اند؟ آیا ضعف ها و کاستی را به مردم منعکس کرده اند؟ آیا دست آوردها را به صورتی که وجود دارند بدون مبالغه مطرح کرده اند؟ و آیا اخلاق ارتباطی را بطور کامل به اجرا گذاشته اند؟
بهر حال ما نیازمند یک فرصت برای ارزیابی خود و فعالیت های سازمان داریم. متاسفانه این فرصت هیچ گاه به دست نمی آید. تازه با وجود هفته روابط عمومی، فعالیت های کارشناسان و کارگزاران این حوزه بیشتر می شود و هر کس به این فکر است که به گونه ای خود، سازمان، فعالیت ها و رویکردهای خود را مطرح کند. اما در این رابطه جایی برای ارزیابی و نقد از فعالیت ها خود باقی نمی ماند.
س: آقای دکتر، فکر می کنید که آیا این پیشنهاد عملی است؟ و اگر اتفاق بیفتد مثلا سازمان بطور جدی تر، اهمیت بیشتری به موضوع روابط عمومی خواهد داد؟
ج: ببینید اصولا هر پیشنهادی قوت ها و ضعف های خود را دارد. شاید بزرگداشت ها و سالگردها برای روابط عمومی ها عاملی برای مطرح شدن جدی تر آنها باشد، اما اگر در این روزها و هفته ها، کارگزار روابط عمومی سازمان، به سازمان خود نپردازد و زمینه هایی برای اظهار وجود بیشتری برای مدیران خود تهیه نکند، اصولا این روزها و هفته ها برگزار خواهند شد؟ بنظر می رسد که این امر بسیار بعید باشد. لذا باید به فکر چارة دیگری افتاد. آنچه که پیشنهاد شده است شاید به نتیجة کافی و قطعی نرسد، اما می تواند تلنگری برای سازمان و جامعه و کارشناسان و کارگزاران باشد که باید به فکر چاره بود. در شرایط کنونی، ما منتظر یک تحول بزرگ در چند ماه آینده هستیم که امیدواریم با موفقیت هایی که در پرونده هسته ای به دست خواهیم آورد، درهای کشورهای دیگر به روی ما بازتر شود و ارتباطات کشور در حد وسیع تری با جهان صورت گیرد. آیا ما برای این مرحله آمادگی کافی داریم؟ قطعا در هر سازمانی اعم از دولتی و غیردولتی روابط عمومی مهمترین مسئولیت برقراری این ارتباط را دارد؟ آیا روابط عمومی ها در این سطح هستند؟ آیا به ادبیات جهانی ارتباطات و روابط عمومی آشنایی دارند؟ آیا به زبان تعامل با جهان آشنا هستند؟ آیا اخلاق رفتاری مناسب برای ارتباط با دیگران را در سازمان و افراد دست اندرکار نهادینه کرده اند که بتوانند این مسئولیت را بخوبی انجام دهند؟ و صدها سوال دیگر که معمولا بدون پاسخ می ماند. ما باید برای این مرحله سرمایه گذاری جدی بکنیم. مرحله جدید، اگر بخوبی مدیریت نشود می تواند به یک بحران فرهنگی و هویتی تبدیل شود. ارتباطات در این زمینه تنظیم کننده درون و بیرون انسان در جامعه است. اگر این وضعیت به یک تعادل مناسب نرسد، بحران اجتماعی و فرهنگی به وجود می آید و نوعی از خودبیگانگی به دلیل هجوم ارتباطات بیرونی به کشور به وجود خواهد آمد که قطعا از بحران های دیگر اگر بیشتر نباشد، کمتر نخواهد بود.