اشاره
دکتر مهدی باقریان با پایه گذاری موسسه کارگزار روابط عمومی در سال ۱۳۸۰ عملا وارد حوزه برنامه ریزی، اجرا و مدیریت در زمینه روابط عمومی و ارتباطات شده است. سال ها تلاش و برگزاری برنامه های جمعی در قالب کنفرانس، کنگره، همایش، کارگاه های آموزشی و دوره های تخصصی و حرفه ای در داخل و خارج از کشور، تجربیات مستقیم و موثری را در این زمینه برای او فراهم کرده است. در همین ارتباط و با موضوعی با محوریت بحث همایش ها در کشور با وی به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید:
ضمن تشکر از حضور در این گفت و گو آیا حوزه برگزاری همایش ها را استاندارد می دانید؟
برای پاسخ به این سئوال باید ابتدا مشخص شود که تعریف ما از استاندارد چیست و کدام همایش ها را مدنظر قرار داده ایم. طبیعی است که همایش های برگزار شده در حوزه روابط عمومی که تحت عنوان های مختلف مانند: کنفرانس، سمپوزیوم، گردهمایی، کنگره و غبره برگزارمی شود هر یک در جایگاه خود از سطح و درجه مشخص و متمایزی برخوردار هستند که باید در نوع و جایگاه خود مورد توجه و ارزیابی قرار گیرند. از سوی دیگر چون استاندارد به مفهوم دربرگرفتن کیفیت های حداقلی است، به نظر می رسد باید قضاوت درمورد همایش ها بعد از مشخص شدن عنوان دقیق و موردنظر صورت گیرد تا این ارزیابی دقیق و مفیدفایده باشد.
چه توصیه هایی برای برگزاری موثر و مثمر ثمر همایش ها در کشور دارید؟
شاید بتوان گفت که توصیه اصلی در این زمینه همان رعایت استانداردهای موجود است. خوشبختانه با تجارب و اندوخته هایی که به لحاظ نظری و اجرایی در این زمینه وجود دارد و بعد از سال ها برگزاری و اجرای همایش های مختلف، کسانی که دست اندرکار برگزاری این امور هستند می توانند استانداردهای لازم را در این زمینه شناسایی و ملاک عمل خود قرار دهند. ما همواره در کار خودمان تلاش کرده ایم که از مسئله استاندارد به مفهوم داشتن حداقل کیفیت بگذریم و خودمان را به ملاک های حداکثری که مقبولیت فراملی هم دارند نزدیک کنیم. شاید بتوان ادعا کرد که مراودات و دوره های برگزار شده بین المللی دراین زمینه کمک زیادی به ما کرده است. بر همین مبنا می توان این را هم اضافه کرد که یکی از مسائل مهم دیگری که در برگزاری موثر و مثمرثمر همایش ها در کشور باید مد نظر قرار گیرد، نیازها و خواسته ها و ترجیحاتی است که مخاطبان هر همایش به دنبال آن هستند و نیازسنجی از مخاطبان و محوریت بخشیدن به این نیازها در اهداف همایش موضوع مهم دیگری است که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد تا شاهد کارآمدی و تاثیر بیشتر این برنامه ها در سطوح گوناگون باشیم.
به نظر شما چه راهکارهایی برای تاثیرگذاری همایش ها وجود دارد؟
یکی از مهمترین راهکارها برای تاثیر گذاری همایش ها، دقت در برنامه ریزی و سیاست گذاری همایش ها است، به گونه ای که هر همایش یا برنامه جمعی بتواند به عنوان یک اتفاق جدید تاثیر مثبت و فزاینده ای در حوزه برگزاری خود بگذارد.
توجه به مکتوب کردن کارها و داشتن برنامه هایی برای این که هر همایش و گردهمایی اثری از خود باقی بگذارد بسیارمهم است. قطعا یک برنامه یک یا دو روزه با همه فشردگی هایی که معمولا دارد، نمی تواند در ذهن و حافظه مخاطبان آن بماند و اگر تلاش شود که این همایش ها نتایج بدست آمده را به صورت کتاب، مجموعه مقالات و یا هرمکتوب مناسب دیگری در جایی ثبت و ضبط کنند، اثرات ماندگار و موثرتری به همراه خواهند داشت.
مهمترین نقاط ضعف همایش های برگزار شده را در چه چیزی می دانید؟
شاید بتوان گرفتار شدن در حلقه تکرار و گاه تقلید را یکی از آفت های این گونه برنامه ها دانست. همایش و هر برنامه زنده ای دیگری تاثیر خود را مدیون جریان یافتن ماجرایی است که به عنوان محور و هدف آن کار قرار است، تغییری در نگاه و اندیشه افراد حاضر در این برنامه ها ایجاد کند و اگر بدون توجه به این نکته مهم در همایش ها و دیگر برنامه های جمعی و گروهی در وادی تکرار گرفتار شویم و در هر دوره آبی تازه در سیال این رودخانه هدفمند جاری نشود، موجب تضعیف این کار شده و باعث خواهد شد که مخاطبان آن از همراهی این برنامه ها باز بمانند و این همایش ها در نهایت راه در بیراهه تکرار و گاه تقلید خواهند پیمود که باید سخت مراقب این معنا باشیم.
آیا همایش های ایران دچار ضعف محتوایی هستند و یا ضعف در اجرا؟
یک حکم کلی در این خصوص امکان پذیر نیست و اگر هم چنین حکمی بشود مقرون به انصاف نخواهد بود. اما آنچه در پاسخ به این سوال می توان گفت، این است که نه در ایران بلکه در دیگر کشورها هم سطح و یا نزدیک به وضعیت اجتماعی و فرهنگی ما و حتی در کشورهای توسعه یافته تر همواره مشکلاتی هم در زمینه محتوا و هم در زمینه اجرا مطرح است و حتی می توان گفت که ما در برخی زمینه ها و از حمله در زمینه اجرا از کشورهای در حال توسعه جلوتر هستیم. ما در موسسه کارگزار روابط عمومی و در تجارب متعددی که در کشورهایی مانند ترکیه، هند و بخصوص مالزی داشته ایم، شاهد این ماجرا بوده ایم که تجربیات و اندوخته های ما در حوزه اجرا و حتی محتوا در بسیاری از موارد پیش تر و جلوتر از این کشورها است که این تجربیات و مصادیق آن در گزارش هایی که در این خصوص تهیه و منعکس شده موجود است و می توان با جستجویی ساده در فضای مجازی بدان دست پیدا کرد.
اما اگر بخواهیم پاسخی دقیق تر و بومی به این سئوال بدهیم معمولا ضعف در محتوا خودش را در این همایش ها بیشتر نشان می دهد و طبیعی هم هست. چون بحث های اجرایی را می توان با چندبار تجربه نهادینه کرد، اما بحث های محتوایی به دلیل ماهیت نوشونده ای که دارند، نیاز به دانش و مهارت بیشتری دارند که خیلی هم قابل تجربه به طور ثابت نیستند و باید در هر همایش بنا بر مقتضیات و الزامات آن محتوایی نو و جدید را محور کار قرار داد که به نظر می رسد معمولا در همایش ها در این خصوص ضعف بیشتری مشاهده می شود.
البته همان گونه که اشاره کردم این حکم کلی فابل نعمیم به همه همایش ها و برنامه های جمعی نیست و برای قضاوتی دقیق باید همایش یا برنامه جمعی مورد نظر را به طور مصداقی و عینی با مدارک و شواهد موجود بررسی و مورد قضاوت قرار داد. البته باید این مطلب را هم اضافه کنم که علیرغم ضعف هایی که ممکن است در محتوا و اجرا وجود داشته باشد و گاه اجتناب ناپذیر است، در مجموع و طی سال های اخیر گام های مثبت و موثری برای هدفمند شدن و تاثیر گذاری بهتر این همایش ها برداشته شده است.
چنانچه در اجرا ضعف داریم برای برطرف شدن آنها چه راهکارهایی مناسب است؟
با پاسخ این سوال درسوال قبلی هم اشاراتی داشتم. گرفتن بازخورد و ارزیابی نظرات شرکت کنندگان و رصد نظرات و قضاوت های شرکت کنندگان در همایش ها خیلی مهم و امری اساسی و ضروری است. بهترین راهکار همین مراقبت برحسن اجراء، نطرسنجی از شرکت کنندگان و ارزیابی کلی از برگزاری همایش بلافاصله بعد از اجرا و کمک گرفتن و همفکری با اندیشمندان و صاحب نظران مربوط به این حوزه است. اساسا اگر این ارزیابی، گرفتن بازخورد و مراقبت بر حسن اجرا نباشد، حتما همان مشکلات و مسائل کاهنده موجود در همایش ها و برنامه های بعدی هم رخ خواهند نمود و آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.
یک انجمن مردم نهاد برای استانداردسازی این حوزه و همه اصناف دخیل چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
یکی از ویژگی های انجمن های مردم نهاد، استفاده از خرد جمعی و افکارعمومی در حوزه عمل است. در بحث استاندارد و استانداردسازی در این حوزه هم این موضوع مصداق دارد و این نهادها که معمولا قیدو بندهای اداری و بوروراتیک مرسوم را ندارند می توانند با برنامه ریزی و استفاده از خرد جمعی فضایی را فراهم کنند که یک صنف، نهاد و یا سیستم و سازمان وابسته به آن بتواند با اتکاء بر این برآیندها و نتایج برآمده از افکار هم سو در مسیر کارهای با کیفیت و منطبق با استانداردهای ناظر بر آن حوزه گام بردارد. طبیعی است که چنین کاری در گرو برنامه ریزی، نظارت و مراقبت در حسن اجرای این امور خواهد بود و نقش مدیریتی حاکم بر هر مجموعه ای توفیق یا عدم توفیق این برنامه ها را رقم خواهد زد.
این انجمن باید چه چیزهایی را برای استانداردسازی این حوزه مدنظر قرار دهد؟
در پاسخ به سوال قبلی به طور تلویحی اشاره کردم که اصل بر استفاده از دانش، آگاهی و خرد جمعی است. معمولا انجمن های مردم نهاد در پی پاسخ به یک مسئولیت و یا نیاز مرتبط با حوزه مسئولیتی خود شکل می گیرند و به همین لحاظ چیزی که مهم است و باید در خصوص بحث استاندارد مورد توجه قرار گیرد، ملاک ها و شاخص هایی است که منجر به تولید استانداردهای موجود در آن حوزه شده اند.
اگر قرار باشد انجمن و یا تشکیلاتی مردم نهاد در مورد موضوعی مانند بحران کم آبی فعالیت کند، قطعا باید از الزامات و وضعیت کلی مسئله آب و استانداردهای آن به عنوان آب سالم و ترجیحا آب قابل شرب مطلع باشد تا بتواند پیامی را که به مخاطب خود می فرستد به طور موثر و سازنده به وی منتقل کند. اگر استاندارد مطرح در این زمینه استفاده بهینه مصرف کردن و نه الزاما کم مصرف کردن باشد، قطعا آن چیزی که باید در این زمینه مدنظر قرار گیرد، یافته ها و دستاوردهای علمی و تجربی است که هم بتواند نیاز مخاطب را پاسخ دهد و هم در مقابله با بحران کم آبی موثر باشد. بنابراین اصل براین است که انجمن ها و تشکل های مردم نهاد در گام اول خود با استانداردهای حوزه مربوطه آشنا باشند و در گام دوم بتوانند نقش خود را در این زمینه در ارائه مشاوره به ذینفعان به خوبی ایفا کنند.