سیدشهاب سید محسنی
روابط عمومی به عنوان یک واحد ارتباطی و اطلاع رسانی در سازمان نقشی محوری در تاُمین، توزیع و پردازش اطلاعات در خصوص برنامه ها، سیاست ها و اقدامات یک سازمان را عهده دار است و یکی از مهمترین وظایف آن انتشار اطلاعات از طریق رسانه های جمعی می باشد، در این راستا تصویب و ابلاغ قانون انتشار و دسترسی آزادبه اطلاعات از سوی دولت، وظایف روابط عمومیها را در این عرصه مضاعف ساخته است چرا که اجرایی شدن این قانون بویژه ماده ۱۰ آن که اعلام می دارد” سازمان ها موظف هستند نسبت به انتشار اطلاعات که در بردارنده حقوق و تکالیف مردم از طریق رسانه ها همگانی است اقدام کنند”.
این موضوع را گوشزد می کند که سازمان ها بایستی مردم را در جریان برنامه ها و تصمیمات خود بوِیژه آن مواردی که مردم در آن ذینغع هستند قرار دهند. حال جای این سئوال است که براستی غیر از روابط عمومی در سازمان ها چه واحد دیگری می تواند مجری این قانون مهم در سازمان ها باشد.
لذا به نظرمی رسد اصول و منطق بر این قانون نیز حکم می کند که جایگاه و اقتدار روابط عمومیها برای اجرایی شدن این وظیفه مهم و قانونی باید ارتقاء یابد و این درحالی است که متاسفانه شاهد تنزل جایگاه روابط عمومی آن هم در استاندری های در این برهه حساس اطلاع رسانی در کشور هستیم که بدون تردید عدم بازنگری و بازگشت و ارتقاء جایگاه روابط عمومیها بویژه دراستانداریهاموجبات یک بدعت گذاری پایه ای اشتباه را موجب شده که احتمال سرایت آن به سایر سازمانها نیز دور از انتظار نخواهد بود،
بنابراین به نظر می رسد با توجه به ماهیت و نوع کارکردی که روابط عمومی در سازمانها بر عهده دارند بویژه ارتباط با گروههای حساس جامعه نظیر رسانه های جمعی باید این واحد ارتباطی چنان جایگاه واقتداری در سازمان داشته باشد که بدون هیچ واسطهای بتواند در هر زمان با بالاترین مقام سازمان ارتباط و مشاوره داشته،چراکه اگردرخواست اطلاعاتی از سوی یک رسانه مطرح یا خبری بحران زا برای سازمان در رسانه ای انتشار یابد مدیر روابط عمومی آن سازمان نمی تواند در انتظار نوبت ملاقات با رئیس سازمان ویا با واسطه رییس دفتر قرار گیرد، زیرا زمان و گذشت ثانیه های آن می تواند برای ایجاد یک بحران درسازمان وتلقی بی توجهی به در خواست یک رسانه تاثیر گذارباشد.
به نظر میرسد با توجه به دلایل منطقی و حرفه ای که تنها به یک موردآن اشاره شد لازم است هر چه سریعتربازنگری در این تصمیم گیری صورت گرفته ونسبت به بازسازی جایگاه روابط عمومیها در سازمان ها اقدام کرد.بهرحال بدیهی است اقتدار و ارتقاء جایگاه روابط عمومیها می تواند کمک شایانی به دولت برای جلب مشارکت مردمی برای اجرای موفق تر برنامه ها را سازمانها به دنبال داشته باشد..